زینت دوش نبی ! فرزانه ای پیدا نشد ؟
بهر تسکین یتیمان شانه ای پیدا نشد ؟
نامه ها آمد ز کوفه . میوه ها شد چیدنی
از چه رو بهر اسیران دانه ای پیدا نشد
جز گلوی تشنهء اصغر ، کنار علقمه
بهر آن تیر سه شعله ، لانه ای پیدا نشد ؟
رفته سقا سوی میدان ، تا کمی آب آورد
بهر حفظ آبرو پیمانه ای پیدا نشد .
چون حسین اندر طوافش در حرم سکنا گرفت
در حریم امن حق ، کاشانه ای پیدا نشد!
نامه ها آمد که مولا ، جمله سرباز توایم
زآن همه مردان چرا مردانه ای پیدا نشد
نامه ای آمد زمسلم ، لشکرت آماده است
از سپاه کوفیان ، جز فتنه ای پیدا نشد
چون حسین اینگونه با معبود خود سودا نمود
بی حسین تا روز محشر صحنه ای پیدا نشد
تا عمودِ خیمهِ عباس را خم کرد او
چون ابوفاضل یقین حنانه ای پیدا نشد.
شاه دین گفتا گذاریدم روم سوی دگر
جز اسارت یا شهادت ، گونه ای پیدا نشد
کربلا باشد تقاص جنگ بدر از شیعیان
بعد یک نسل از نبی بی کینه ای پیدا نشد
گشته( طوفان) تا قیامت در جهان از این عزا
در جهان بی عشق مولا سینه ای پیدا نشد